گنه کارترین عاشق

گنه کارترین عاشق

------------------------------------------------
اشعار و نوشته های بی نام، دلسروده های حقیر می باشد،
شاید شعر نباشد، لیک، تراشه های روح و اشکِ رگ های بریده ایست که خون دارد، حس دارد، لمس می کند، صداقت دارد،
و ... عشق دارد.
------------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


رسیدم بجایی که بی تو شبا

دارم با خیال تو حرف می زنم

کجای جهان رو بگردم پی ات

تو عمق کدوم لحظه و ساعتی

کجا رد پاهاتو پیدا کنم

کدوم گوشه این شب لعنتی

محسن حق نظری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۵۳
الف - بهزادپور


عشق وقتی داخل قلبی اقامت می کند
چشم ها دیگر به اشک و گریه عادت می کند

حاجت عاشق وصال هست و روز و شب
می نشیند با خدای خود عبادت می کند

با وضو می خوابد و در خواب زائر می شود
صورت معشوقه را هر شب زیارت می کند

دلبرم تاجر شده، دل می خرد با یک نگاه
در خیابان می رود، راحت تجارت می کند

آن درخت بید هم وقتی که او رد می شود
با کمر خم می شود بر او ارادت می کند

پنکه ای که در اتاق توست شاید عاشق است
باز می چرخد به سمت تو نگاهت می کند

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۱
الف - بهزادپور

وقتی در کنارم نباشی چه فرقی دارد

چهارشنبه باشد یا چندشنبه های دیگر،

بی تو بودن، "هیچ شنبه" است روزهای من.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۱
الف - بهزادپور


من

با تو می نویسم و می خوانم،

من

با تو راه می روم و حرف می زنم،

وز شوق این محال

که دستم به دست توست،

من

جای راه رفتن

پرواز می کنم.

فریدون مشیری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۹
الف - بهزادپور


اهل امروزم و با حادثه ای پیر شدم
و به زیبایی چشمان تو درگیر شدم

گاهی از باور یک حسّ تَرِ بارانی
می نویسم به قُلِ عشق تو زنجیر شدم

سَرَکی قلب مرا میزنی و می فهمی
دوستت دارم و از دست خودم سیر شدم

تازه گی شعر پُر از نم نم باران گفتم
کَمَکی عاشقم ای دوست،کمی شیر شدم

ول کُنِ بازی شعر و دُم این قافیه ها
نیستم من به تبِ چشم تو درگیر شدم

...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۰
الف - بهزادپور


ساحل دریا،

من و تو،

با یک بغل رویا،

رقص دو بادبادک در آسمان،

امواج پُر تلاطم دریا.

من،

خُفته و خاموش،

نگاه های بریده بریده،

احساسِ عمیقِ آغوش.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۰
الف - بهزادپور


با من حرف بزن

صدای سکوتت را نمی شنوم،

با من بگو از هر آنچه که دیگران از لمس تار و پودش عاجزند،

بگو از چرایی تمام لحظاتی که در قبال "دلم تنگ شده"هایم سکوت می کنی.

از لحظاتی که به آسمان می روم تا بگویم "دوستت دارم"

و از لحظاتی که سکوتِ متقابلت از بین ابرها به قعر زمین فرودم می آورد.

با من حرف بزن

گوشهایم برای شنیدن سکوتت آموزش ندیده اند.

این روزها که گوشهایم ابزار دل و دست و چشمانم شده،

این روزها که فقط گوشهایم هستند که بودنت را یادآوری می کنند،

با سکوتت، دل و دست و دیده ام را آزار نده.

در این روزهای آسان، در این شب های سخت،

در این روزهای خوب، در این شب های بی رحم،

در این روزهای زود، در این شب های دیر،

 هیچ صدایی نیست که وجودم را بلرزاند جز سکوت.

در این شب ها، سکوت که می کنی،

من می ترسم

از رسیدن روزی که دیگر برای گوشهایت، برای چشم هایت، غریبه شده باشم.

با من حرف بزن

مثل تمامی لحظاتی که چشم هایمان با هم سخن می گفتند،

مثل تمامی ثانیه هایی که دستهایمان در سکوت، شعر بی قافیه می خواندند.

حالا، چشم ها و دست هایم امید به تو دارند،

به نگارگریِ قلمِ دلت.

اگر دلت با من هست، با من حرف بزن

تا محکم تر قدم بردارم، تا ترس دلم بریزد،

می خواهم سوی تو آیم

ولی

گوشهایم صدای سکوت را هرگز معنا نکرده اند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۰
الف - بهزادپور


نقاش نیستم

امّا

دلم برایت پَر می کِشَد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۶
الف - بهزادپور


دنیای من آشوب است،

ذهنم درگیر،

دلم را که می دانی،

به پای تو گیر.

خسته ام ز دوری،

کاش بودی و می نوشتی سر نوشتم،

لیک انگاری این تویی که می خوانی،

و این منم که نیستم.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۰
الف - بهزادپور


درد اگر به دل دهی، دل که اِبا نمی‌کند

درد اگر ز دل رود، غم که رها نمی‌کند


غصّه به دل، تو می‌دهی، ای مه باوفای من

غصّه اگر ز دل رود، دل که صفا نمی‌کند


ای بت دلنواز من، محرم رمز و راز من

زهر به کام دل شده، عشق شفا نمی‌کند


این دل پر امید من، گشته همه فدای تو

در حرم خلوص عشق، دل که ریا نمی‌کند


صبر و قرار برده‌ای، از دل بی‌قرار من

وعده به دل مده صنم، وعده دوا نمی‌کند


با همه با وفایی‌ات، می‌زنی‌ام به تیر غم

باز یقین من شده، بت که وفا نمی‌کند


این همه ظلم می‌کند، دیده و هم شنیده‌ام

دیده اگر خطا کند، دل که خطا نمی کند

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۰
الف - بهزادپور