گنه کارترین عاشق

گنه کارترین عاشق

------------------------------------------------
اشعار و نوشته های بی نام، دلسروده های حقیر می باشد،
شاید شعر نباشد، لیک، تراشه های روح و اشکِ رگ های بریده ایست که خون دارد، حس دارد، لمس می کند، صداقت دارد،
و ... عشق دارد.
------------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است


با من که به چشمان تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

 

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

 

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 
ای کشته سوزانده ی بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه ی حلاج

 
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج


فاضل نظری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۲۲
الف - بهزادپور



زندگی پر است از دوستت دارمها٬

گاهی بیان

گاهی نگاه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۹
الف - بهزادپور



چیزی درون دلم سنگینی می کند،

چیزی شبیه بار سنگین جدایی.

با آشوب بی حد دلم چه کنم

وقتی که می دانم این حضور گسستنی ست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۳۹
الف - بهزادپور



هنگامه سفر است،

رسوایم به شوق دیدارت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۷
الف - بهزادپور



حال من خوب است اما با تو بهتر می شود

 آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها عاشق هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم باد های سرد پرپر می شوم

...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۹
الف - بهزادپور


من که هستم تو کجایی که نگاهم بکنی

نفست گرم، اگر گاه دعایم بکنی

من که آغوش خودم باز نمودم، اما

تو کجایی که مرا گاه صدایم بکنی

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۵۱
الف - بهزادپور


در تمام شعرهایم من صدایت کرده ام
ثانیه بر ثانیه هر دم هوایت کرده ام

انتظارم بیش از آن بود که باشی ولی
رفته ای اما بدان هر شب دعایت کرده ام

مهر خاموشی نهادی بر لبم ای عشق من 
تاکه رفتی من فقط ساکت نگاهت کرده ام

لحظه لحظه قلب خود  را پای چشمت ریختم
کاش می دیدی که من جان را فدایت کرده ام

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۰
الف - بهزادپور


در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست


محمدعلی بهمنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۱
الف - بهزادپور


ای تور دور از من و از من بیزار

بار دیگر به من ارزانی دار

شعر ناب دیدار

حمید مصدق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۲۳
الف - بهزادپور


چقدر فاصله اینجاست بین آدم ها                
چه قدر عاطفه تنها ست بین آدم ها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد         
و او هنوز شکوفاست بین آدم ها

کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد               
تب غرور چه بالاست بین آدم ها

و از صدای شکستن کسی نمی شکند              
چه قدر سردی و غوغاست بین آدم ها

میدان کوچه ی دل ها فقط زمستان است           
هجوم ممتد سرماست بین آدم ها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند               
غروب زمزمه پیداست بین آدم ها

و حال آینه را هیچ کس نمی پرسد                
همیشه غرق مداراست بین آدم ها

غریب گشتن احساس درد سنگینی است       
و زندگی چه غم افزاست بین آدم ها

مگر که کلبه ی دلها چقدر جا دارد               
چقدر راز و معماست بین آدم ها

چه ماجرای عجیبی است این تپیدن دل       
و اهل عشق چه رسواست بین آدم ها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم         
طلوع عشق چه زیباست بین آدم ها

میان این همه گلها ی ساکن اینجا             
چقدر پونه شکیباست بین آدم ها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند                   
چه قدر خشکی و صحراست بین آدم ها

و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم            
نیاز و مهر و تمناست بین آدم ها

میان تک تک لبخند ها غمی سرخ است   
وغم به وسعت یلداست بین آدم ها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو           
دلت به وسعت دریاست بین آدم ها

...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۰
الف - بهزادپور