دوست می دارمت تا مرز جنون
چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷ ق.ظ
کلماتم را
در جوی سحر می شویم.
لحظههایم را
در روشنی باران ها،
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بی ابهام
سخنانم را
در حضور باد،
این سالک دشت و هامون،
با تو بی پرده بگویم،
که تو را
دوست می دارم تا مرز جنون
شفیعی کدکنی
۹۵/۰۴/۲۳