ماهی تنگ خیالات منی
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۰ ب.ظ
...
تا زمستان من آغاز بهارم باشد
کاش دارایی من، هر چه ندارم باشد
می شود هیچ گناهی نکنم، با اینکه
مثل سیب، اول یک وسوسه، کارم باشد
به هوای تو، اگر هر نفسم تنگ شود
یاد تو، جای تو، هر لحظه کنارم باشد
زندگی زنده شود، مرگ بمیرد وقتی
سبزه ی دامن تو حادثه زارم باشد
نور در حبس ابد بین دو آیینه شدم
بی نهایت، چه عذابی ست حصارم باشد
ماهی تنگ خیالات منی، کاش دلت
رو به دریای دلم، راه فرارم باشد
گردنم، بسته ی گیسوی تو باشد یا نه
می شود دلخوشی ام، هر چه که "دار"م باشد
هر زمان پلک زدی، لحظه ی نوروزم شد
تا زمستان من آغاز بهارم باشد
افشین یداللهی
۹۵/۰۸/۰۶