بهارزاد
جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۲۰ ب.ظ
آدمی نیاز مبرم دارد که شعر بخواند، آزاد باشد، و گاهی نیز باران ببارد (سیدعلی صالحی)
سازم کوک نیست،
دستانم عُریان،
لیک دلم با عشق تو بسته پیمان؛
نگاهم دوخته بر زمین،
حسرت و اندوه در کمین،
دل ز دوری ات، غمین؛
درآ و بر چشمان سردِ من بتاب،
ای نگاهِ غُربتِ تنهایی من،
ای ماهِ شبِ مهتابی من،
ای بهارِ تابستانی من؛
درآ و دستانم بگیر
'تا بجای راه رفتن به پرواز درآیم'
ای امّید،
ای سپیده دم،
که من زاده ی تو ام،
تو که از تبار بهارانی.
من صبورم اما، آه، این بغض گران صبر چه می داند چیست؟! (حمید مصدق)
۹۶/۰۲/۰۸