گنه کارترین عاشق

گنه کارترین عاشق

------------------------------------------------
اشعار و نوشته های بی نام، دلسروده های حقیر می باشد،
شاید شعر نباشد، لیک، تراشه های روح و اشکِ رگ های بریده ایست که خون دارد، حس دارد، لمس می کند، صداقت دارد،
و ... عشق دارد.
------------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵۴ مطلب با موضوع «من» ثبت شده است




بر دردِ بی درمانِ من، اعجازِ عشقت خوش نشست

بر جانِ بی مقدارِ من، سودای مهرت خوش نشست


آرامِ جانی و دلی، بر جانِ عاشق مرهمی

بر گوش بی پروای من، آوازِ شعرت خوش نشست


هر جا که چشمت بنگرد، این دل حسادت می کند

چشمان من پروانه‌وار، بر آن نگاهت خوش نشست


در حسرتِ کوی دلت، عمریست که دلداده شدم

بر این دلِ آسیمه‌سر، دیدارِ رویت خوش نشست


این بوی خوش از مویِ تُست، آشفته ام به زُلفِ تو

بر ساحلِ خشکیده دلٌ، امواجِ زُلفت خوش نشست


در آرزویت هر شبی، این دل هوایت می کند

بر گونه هایم اشکِ من، هر شب به شوقت خوش نشست


روزی که آیی بر برم، از شوق دیدارت چطور

گویم که بر بالینِ من، دستم به دستت خوش نشست؟


آنجا که دیدم در خفا، چشمانِ نازت ای قرار

آشفته گشت دنیای من، صبر بر وصالت خوش نشست


در این کویر، در این خزان، هر جا که آید یادِ تو

بر فصلِ پاییزم چه خوش، نبضِ بهارت خوش نشست



2-4 بامداد

# سربازی_نوشت_1




۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۱۳:۰۰
الف - بهزادپور


الهی آن شب که همه قرآن به سر می گذارند،

ما را توفیق ده قرآن را بر دل کنیم.



# رنگ، خط: من


التماس دعا



۵ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۰
الف - بهزادپور



نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست، چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست (امیرخسرو دهلوی)


با تو،

"خرداد پایانِ بهار نیست،"

آغاز فصلِ شکفتن است،

فصلِ جوانه زدن

و بارور شدن خاطره هاست.


با تو،

هوا باران است،

گل‌های باغچه مستِ میِ آسمان،

ماه، خندان،

و روزِ جشنِ ستاره هاست.


خورشید نگاهت که می تابد،

قلمِ دل، جوانه می زند،

و وجودِ من

غرق در این بهاره‌ هاست.


تو که باشی دیگر لازم نیست شعرهایم را زیر بوته‌ی گل‌های یاسِ خانه چال کنم.



۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۰
الف - بهزادپور


شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله است،تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم (مهدی اخوان ثالث) 

گرچه تو دوری از برم، همره خویش میبرم، شب همه شب به بسترم، یاد تو را، به جای تو (حسین منزوی)



مرا هزار امیدست و هر هزار تویی

شروع شادی و پایان انتظار تویی


بهارها که زعمرم گذشت و بی تو گذشت

چه بود غیر خزانها؟ اگر بهار تویی


دلم ز هرچه به غیر از تو خالی ماند

درین سرا تو بمان، ای که ماندگار تویی


شهاب زودگذر لحظه های بلهوسی ست

ستاره ای که بخندد به شام تار تویی


جهانیان همه گر تشنگان خون منند

چه باک زان همه دشمن؟ که دوستدار تویی


دلم صراحی لبریز آرزومندی ست

مرا هزار امیدست و هر هزار تویی


سیمین بهبهانی


 چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت،

همه طول سفر یک چمدان بستن بود.






۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۰
الف - بهزادپور


دریای عشقِ تو،

تنها جایی ست که می توان در آن غرق شد و نفس کشید؛

و چه خوش اقبال غریقی که نجاتش تو باشی.



دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست،

من سرخوشم از لذت این چشم براهی

(فریدون مشیری)



۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور
 
 
  

 

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

 

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

 

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

 

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

 

من رمیده دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم

 

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

 

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

سعدی

 

 


 

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور

           آدمی نیاز مبرم دارد که شعر بخواند، آزاد باشد، و گاهی نیز باران ببارد (سیدعلی صالحی)


سازم کوک نیست، 

دستانم عُریان،

لیک دلم با عشق تو بسته پیمان؛

نگاهم دوخته بر زمین،

حسرت و اندوه در کمین، 

دل ز دوری ات، غمین؛

درآ و بر چشمان سردِ من بتاب،

ای نگاهِ غُربتِ تنهایی من،

ای ماهِ شبِ مهتابی من،

ای بهارِ تابستانی من؛

درآ و دستانم بگیر

'تا بجای راه رفتن به پرواز درآیم'

ای امّید،

ای سپیده دم،

که من زاده ی تو ام،

تو که از تبار بهارانی.


من صبورم اما، آه، این بغض گران صبر چه می داند چیست؟! (حمید مصدق)



۸ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۲۰
الف - بهزادپور

 


چقدر دلهره‌آور است

وقتی که

برای انتخابات عشق‌اش داوطلب می‌شوی و

منتظر می‌مانی تا نظر شورای نگهبان دل‌اش اعلام شود.

و چه ویران کننده‌ست زمانِ اعلامِ نتایجِ رای‌گیری.

منم آن برگه گُمنام و بی ارزشِ رأی‌ایی که می گشایند مرا،

و درونِ من، نامِ تو خوانده می‌شود.




۶ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۰
الف - بهزادپور

 

 

 

اگر روح تو به شاخه ها نیاویزد،

اگر پیچک های نبض تو جاری نشود،

اگر آیینه چشمانت ندرخشد،

بی بهار می مانم.


 

 




 

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور
 

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس و غمگسار چونی بی من

 

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من

 مولانا

 

 


   

 

 

 

 

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور