------------------------------------------------ اشعار و نوشته های بی نام، دلسروده های حقیر می باشد، شاید شعر نباشد، لیک، تراشه های روح و اشکِ رگ های بریده ایست که خون دارد، حس دارد، لمس می کند، صداقت دارد، و ... عشق دارد. ------------------------------------------------
بهار من کجایی ؟ کجا عطر خود را پراکندهای ؟ کجا گام برمیداری و در کدام آسمان سرت را بلند میکنی تا دلت را بگشایی ؟ آه ای گل نخستین بهار من کجا رفتهای ؟ آیا هرگز به سوی من باز میگردی ؟ و آیا نفسهای بیقرار ما بار دیگر تا آسمان بالا خواهد رفت ؟ آه ای بهار بهار من بگو آخر کجایی ؟