تکنوازی
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۸ ق.ظ
به تکنوازی من دعوتی!
بگذار نُت هایم را باز هم مرور کنم مباد که طنینی از آهنگ دلم از قلم افتد
....
بوی یاس بوی خاک، بوی باران هوای نمناک
دلم می گیرد،
خنکای نسیم سحر، طراوت مهتاب
دوباره گِله، دلتنگی، من، بی تاب
روزهای پر ز تکرار، تکرار، تکرار
آسمان پُرْ ستاره، دلْ بی قرار
آری خسته ام، خسته
از این تکرار،
از این بی تو بودن های بی پایانِ بی اِنکار
از این دنیایی که انگار،
سراسر شده بمانند یک دیوار.
دراین وانفسای دلتنگی،
خوبِ من!
مباد حرف از پایانِ بی آغاز بزنی،
مباد حرف از سکوتِ سازِ نگاهت بزنی.
دلخوشی های این روزهایم زیاد نیستند،
از من مگیرشان!
این روزها من دیگر با کسی قراری ندارم،بی قرارِ بی قرارم!
کمی بیا و سر سفره من بنشین،
سازت را عاشقانه کوک کن،
برایت چای ریخته ام!
بیا و برایم زندگی دم کن!
۹۵/۰۲/۱۵