گنه کارترین عاشق

گنه کارترین عاشق

------------------------------------------------
اشعار و نوشته های بی نام، دلسروده های حقیر می باشد،
شاید شعر نباشد، لیک، تراشه های روح و اشکِ رگ های بریده ایست که خون دارد، حس دارد، لمس می کند، صداقت دارد،
و ... عشق دارد.
------------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

 

          + من فقط یک واسطه بودم. دل را خدا داد، تو بُردی.

 

ساز دل گفت که تو زمزمه ی ناب منی
صدف قعر دلی،گوهر جذاب منی

شیون عشقی و در دام نی افتاده دلت
گل نیلوفر و در غارت مرداب منی

آسمان دل من بی تو چه ابریست صنم
روی بگشای،که تو زیور شب تاب منی

از حدیث نگهت ناز بسی شرمنده است
سجده گاهت شده دل، داد که محراب منی

طره ی موی تو تابیده به جان و دل من
خلقت ناب خدایی تو که اعجاب منی

ساز من، زخمه بزن بر دل تارم امشب
ساغر مستی و قاصد شده در خواب منی

شور شهنازی "فریاد"م و ماهور زنم
دف و سنتور و رباب دل بی تاب منی

سهراب سپهری

 

...و دلتنگ تر از من ماهی قرمزی بود، که برای دیدنت از تنگ بیرون پریده بود(محمد شیرین زاده)

  
  

 




 

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۰۰
الف - بهزادپور

 

 

 

اگر روح تو به شاخه ها نیاویزد،

اگر پیچک های نبض تو جاری نشود،

اگر آیینه چشمانت ندرخشد،

بی بهار می مانم.


 

 




 

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور
 

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس و غمگسار چونی بی من

 

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من

 مولانا

 

 


   

 

 

 

 

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور


           سقف دلبستگی بی تو دیگه سایه نداره، دلم از روزی که رفتی دیگه همسایه نداره (مرحوم افشین یداللهی)

          لازمه عاشقی ست رفتن و دیدن ز دور؛ ورنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست (وحشی بافقی)


از ستاره خسته ام وز ناز ماه دلگیر شدم

خود ندانم از چه رو پابند این تقدیر شدم

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور

 


من بهارم تو زمین،
من زمینم تو درخت،
من درختم تو بهار.

احمد شاملو

 



 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۶ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور
   
 

 

 


۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۵ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور



چگونه باور کنم ساحل دریا را،

  که نسیمِ موجِ موهایت مرا می خواند!




۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور


کاش "دوست داشتن" را بلد بودم!

 

 

  


 

 

 

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور


          هر دم که نقش دلبر اندر خیالم آید، پر می کشد ز دیده سیمای گل عُذاران (استاد کیکاووس ضیغمی).

          چه حرفها که درونم نگفته می ماند، خوشا بحال شما که شاعری بلدید (رضا احسان پور).


حسرتت ای جانِ دل پایان ندارد

بغض دل هم در رُخم باران ندارد


جز غمت نبوَد دلم را حاصلی

بارِ غـم دیگـر مرا درمـان ندارد


کرده ای دل را اسیر و رفته ای

در نبودت این کویر سامان ندارد


در فراقت دیدگانم شوره زارست

عشقِ تو جز خونِ دل تاوان ندارد


در غمت بشکسته این قلبم ز درد

دردِ دل هم، آه، دگـر مهمان ندارد


بسته ام با تارِ گیسویت قرار

جز تو این دل با کسی پیمان ندارد


دست جادویی شب، در به روی من و غم می‌بندد؛ می‌کنم هرچه تلاش، او به من می‌خندد (سهراب سپهری).



۹ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۵ ، ۰۶:۰۰
الف - بهزادپور


ای شب ، به پاس صحبت دیرین ، خدای را
با او بگو حکایت شب زنده داریم
با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق
شاید وفا کند ، بشتابد به یاریَم

 ای دل ، چنان بنال که آن ماه نازنین
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من
با او بگو که مهر تو از دل نمی رود
هر چند بسته مرگ کمر بر هلاک من


ای آسمان ، به سوز دل من گواه باش
کز دست غم به کوه و بیابان گریختم
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم

آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من ، همه ، چشمان مست اوست
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که آینده دست اوست

فریدون مشیری



۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۰۰
الف - بهزادپور